ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آب خوش از گلویش پایین نمی رود:
کنایه
از قیف شیشه ای است که هنگام انجام عمل صاف کردن آب به راحتی از آن پایین نمی آید
و شاید هم منظور قطره چکان باشد که آب قطره قطره و به سختی از آن خارج می شود.
آب از آب تکان نمی خورد:
خب
نباید هم بخورد مگر پیوند هیدروژنی اجازه می دهد مولکول آب از مولکول دیگر جدا شود
و برای مدتی هرچند کوتاه گشت و گذاری در اطراف و کنارش داشته باشد.
آب در دلش تکان نمی خورد:
کنایه
از یخ است که مولکول های آب در شبکه آن در جاهای ثابتی قرار دارند و امکان انجام
حرکت انتقالی برای آنها وجود ندارد.
آبی از دستش نمی چکد:
دستش
خشک است یا آب در دستش یخ زده است یا ظرف آبش سوراخ نیست.