برای صلح ابدی جنگی بزرگ لازمه
برای صلح ابدی جنگی بزرگ لازمه

برای صلح ابدی جنگی بزرگ لازمه

نشانی

سهراب سپهری

«خانه دوست کجاست؟» در فلق بود که پرسید سوار.
آسمان مکثی کرد. 

رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها 
بخشید 
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت‌: 
«نرسیده به درخت‌،   
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است 
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است 
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ‌، سر به در می آرد، 
پس به سمت گل تنهایی می پیچی‌، 
دو قدم مانده به گل‌، 
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی 
و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد. 
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی‌: 
کودکی می بینی 
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور 
و از او می پرسی 
خانه دوست کجاست.» 

مشیری

من دلم می‌خواهد
خانه‌ای داشته باشم پر دوست،
کنج هر دیوارش
دوست‌هایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو…؛
هر کسی می‌خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند.
شرط وارد گشتن
شست و شوی دل‌هاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست…
بر درش برگ گلی می‌کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می‌نویسم ای یار
خانه‌ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
” خانه دوست کجاست


نظرات 1 + ارسال نظر
ستاره کویر جمعه 18 بهمن 1392 ساعت 17:08 http://hadiseashna.blogsky.com

«همه از خدائیم، به سوی خدا میرویم»
کلّ هستی از خداست. آنچه در دنیای توهّمتان می بینید، از ذات احدیّت نشأت گرفته است. آیا چیزی جز خدا و جز از خدا می بینید؟ خدا آنچه هست، آنچه نیست، آنچه خواهد بود و آنچه بوده است، می باشد. خدا تنها حقیقت، تنها زندۀ واقعی، تنها حیات جاودان و تنها شعور حاکم بر هستی است.
جز خدا نیست. هر چه هست، خداست. جز خدا نبینید، جز خدا نپندارید و جز خدا حامی ای نجوئید که او ذات یگانۀ هستی است. تنها حقیقت ماندگار و تنها پدیدۀ جاودان. جز او هر چه هست، همه از اوست. با اوست. در اوست و تنها اوست که هست و غیر او هر چه هست، زندگانی از او می یابد که او وحدت بی منتهاست. (از وبلاگ حدیث آشنا)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.